طرح های فصلی کتاب و چالش تخفیف های نامتعارف
به گزارش اهدا بلاگ، خبرنگاران: 6 سال پیش وقتی بذر طرح های فصلی با برگزاری طرح نمایشگاهی به وسعت ایران کاشته شده، اصلی ترین هدف برگزار کنندگان در کناره توسعه عدالت فرهنگی در کشور و تقویت توان خرید مخاطبان کتاب، توجه به کتاب فروشی ها و صنعت نشر بود. متولیان این طرح و مجموعه معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی معتقد بودند برگزاری طرح های فصلی با اصلاح محل تخصیص یارانه، می تواند تاثیرات مثبتی بر رونق بخشی به بازار کتاب و صنعت نشر داشته باشد اما آیا بعد از برگزاری 16 دوره، این اهداف محقق شده است؟
علیرضا اسماعیلی، مشاور اجرایی معاون امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی؛ مجید تیموری، مدیر کتاب فروشی های زنجیره ای نشر چشمه و محمدحسین متولی، مدیر انتشارات هوپا با حضور در نشست آنالیز تاثیرات طرح های فصلی بر صنعت نشر به آنالیز شرایط موجود و آسیب هایی که با وجود حمایت های متعدد، فعالان نشر و کتاب فروشان را با مشکل روبه رو نموده، پرداخته اند:
سوال محوری در این نشست به نقش طرح های فصلی در گردش مالی صنعت نشر مربوط می گردد. اکنون که در آستانه برگزاری بهارانه 1400 هستیم، به نظر شما با گذشت 6 سال و برگزاری 16 طرح، این عملکرد مثبت بوده است؟
اسماعیلی: خوشبختانه با تدبیری که از سال 94 در دوره معاونت جناب آقای صالحی وزیر محترم به کارگرفته شد، موضوع هدفمند کردن یارانه های نشر و حقوق آن بر مبنای عدالت فرهنگی و به سامان کردن آن و رعایت سنجه های عدالت در این موضوع، تحقق پیدا کرد و باعث شد که طرح های فصلی به عنوان یکی از طرح های بنیادین معاونت امور فرهنگی مطرح گردد. طبعاً امروز که 16 دوره از این طرح را پشت سر گذاشته ایم، تجربیات خوبی را مجموعه عوامل دست اندر کار کسب نموده اند و کوشش کردند که از این تجربیات بهره بگیرند و بتوانند بهترین موضوع را مدیریت نمایند.
در دوره های اخیر، کوشش کردیم مجموع یارانه ای که به این طرح ها اختصاص می گیرد، ارتقا دهیم و درخواست هایی که به این بخش می رسد را بی پاسخ نگذاریم. نمونه آن طرح زمستانه 99 بود که معاونت فرهنگی با حدود 4 میلیارد تومان یارانه موافقت کرد؛ البته با وجود اینکه قبل از آن نمایشگاه مجازی کتاب را داشتیم، خوشبختانه فروش خیلی خوبی هم ثبت شد و اگر اشتباه نکنم زمستانه 99 بالغ بر 21 و نیم میلیارد تومان فروش داشت. این آمار بسیار خوبی بود و همین باعث شد که برای سال جاری و بهارانه 1400 هم همین مبلغ را در نظر بگیریم.
ما در معاونت امورفرهنگی آمار مربوط به طرح های فصلی و یارانه هایی که در آن ها مصرف شده را به تفکیک احصاء نموده ایم. یارانه مصرف شده ما تا به حالا و در 16 طرح برگزار گردیده، بیش از 30 میلیارد تومان است و طبیعتا در این شرایط؛ خصوصاً در شرایطی که الان اهمیت آن به خاطر بحث کرونا بیشتر جلوه می نماید. می دانیم که کتاب فروشان، به ویژه کتاب فروشانی که در مجتمع ها و مال ها فروشگاه دارند، دچار مشکل بیشتری شدند؛ چرا که فروشگاه های عظیم و مال ها تابع قوانین ستاد مبارزه با کرونا، تعطیلات بیشتری داشتند. واقعیت این است که معاونت تمام کوشش خود را برای حمایت از کتاب فروشان در این دوره به کار بسته است تا بتواند طرح ها را با کیفیت بهتر و یارانه بیشتر برگزار نمایند.
تیموری: همیشه جزو اولین افرادی بودم که در حوزه طرح های فصلی، اظهار نظر نموده ام و حتی مقاله مفصلی هم در این باره نوشته ام. معتقدم هر نهادی بخواهد در حوزه کتاب و رونق دادن به بازار آن حرکتی انجام دهد، به نظرم شایسته تقدیر است و باید دست او را هم بوسید. ولی واقعیت این است که آسیب های عظیمی در حوزه کتاب و کتاب فروشی ها رخ داده که به نظر من یکی از عظیمترین دلایلش اتکا به آمار ها است. همه مسئولان آمار ارائه می دهند تا نشان دهند توانسته اند اتفاق های جدیدی را رقم بزنند؛ درصورتی که تحلیل های آماری درستی انجام نمی گردد.در زمینه طرح های فصلی که با ارائه تخفیف همراه است؛ معتقدم مساله اصلی این سوال است که آیا تخفیف، راه چاره است یا خودزنی در صنعت نشر؟! به زعم من امروز اتفاقاتی که در حوزه نشر و کتاب فروشی در شبکه های مجازی و اینترنتی افتاده است، تخفیف را تبدیل به نوعی خودزنی در حوزه نشر نموده است. به نظر من باید یک بار این طرح را از زاویه ای دیگر مورد آنالیز قرار دهیم و ببینیم بلبشویی که در حوزه نشر و فضای مجازی و کسب وکارهای اینترنتی رخ داده، چه زیانی به حوزه کتاب وارد می نماید. به زعم من متولیان فرهنگی ما یعنی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، خانه کتاب و ادبیات ایران و اتحادیه ناشران، برنامه معینی در خصوص اینکه کالای کتاب به سمت یک کالای ارزشمند پیش برود، هیچ برنامه ای ندارند و با برنامه های موجود، بیشتر کتاب را ذلیل می کنیم! پیشنهاد من این است که برای احیای این کالا و ارزش گذاری صحیح آن کوشش کنیم. باید آنالیز کنیم چه اتفاقی افتاده است.
وقتی نخستین دوره از طرح های فصلی برگزار می شد، آدم ها با لیست وارد کتاب فروشی ها می شدند و کتاب می خریدند؛ ولی الان این طرح ها به صورت مسکن دوره ای عمل می نماید و هیچ اتفاقی را برای فروش فروشگاه های عظیم رقم نمی زند و انگیزه لازم را به وجود نمی آید. بحثی در خصوص تخفیف وجود دارد که می گوید وقتی تخفیف تکرار می گردد تبدیل به پاسخ خاموش مشتری می گردد. ما تخفیف ارائه می دهیم تا به مخاطب بگوییم الان کالای ما را بخر. ولی وقتی تخفیف ها همیشگی می گردد، اتفاقی که در ذهن مشتری می افتد، پاسخ خاموش است و محرک فروش در اصل از بین می رود.
به این دیدگاه شما در ادامه بحث مفصل پرداخته خواهد شد. منتهی نگاهی که مخصوصا در شروع اجرای طرح ها وجود داشت، این بود که کتاب فروشی ها طرح های فصلی را یک آلترناتیو در مقابل تخفیف های نمایشگاهی می دیدند. یعنی اصلا سیاست معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی همین بود که بعد از سی و چند سال که از مراکز نشر حمایت شده، طرحی هم ایجاد نمایند تا کتاب فروشی ها را حمایت کند. شروع طرح های حمایتی از سوی کتاب فروش ها، اینطور تعبیر شد که بالاخره کتاب فروشی ها هم دیده شدند! و حتی بهترین طرح حمایتی معاونت فرهنگی هم شناخته شد؛ زیرا شیوه تخصیص یارانه آن درست ترین شیوه خواندند. اینکه بعد از 6 سال شرایط آن شرایط چقدر تغییر نموده و جای خود دارد اما سوال من این است که آیا سابقه 6 ساله طرح های حمایتی، تاثیر مثبتی بر گردش مالی اقتصاد نشر داشته است؟
تیموری: وقتی طرح های شروع شد، مساله ما این بود که تبلیغات مناسب و پوشش رسانه ای از سوی صدا و سیما و جراید، انجام گردد. این اتفاق در رفته رفته افتاد و شرایط بهتر و بهتر شد. یکی از مباحثی که گفتم این بود که مکانیسم اجرایی این طرح را یک مقدار تسهیل کنیم تا بتوانیم با فراغ بال بیشتر آن را در کتاب فروشی ها عرضه کنیم؛ که این موارد هم رفع شد. گفتیم تسویه با کتاب فروشی ها که قبلاً خیلی طول می کشید، زودتر انجام گردد که این هم خوشبختانه انجام شد. بنده کسی هستم که مدام این تحولات را پیگیری می کنم؛ این طرح هردفعه که اجرا شد، یک اتفاق جدید در آن افتاد و در این بحثی نیست. البته در این طرح ها پیشنهاد دادیم که مسئولیت اجتماعی سازمان ها و ارگان ها را به وسیله متولیان فرهنگی مورد توجه قرار دهید؛ مثلاً بگویید شرکت سایپا؛ تو یک مسئولیت اجتماعی در حوزه کتاب و کتابخوانی داری! و از او دعوت کنیم در حوزه مسئولیت اجتماعی خود یک حرکت برای کتاب و کتاب فروشی انجام دهد؛ اما این اتفاق نیفتاد. می خواهم بگویم در این طرح می گردد از این برنامه ها به شیوه های دیگر استفاده کرد.
اما من الان از یک مشکل دیگر و یک بلبشوی تخفیفی در حوزه صنعت نشر حرف می زنم. اتفاقی که الان در صنعت نشر در حال رخ دادن است، این است که تخفیف تبدیل به معضل صنعت نشده. ما الان سایتی داریم بین 60 تا 80 درصد تخفیف می دهد. در صورتیکه یک ناشر کتاب را با 40 درصد به پخشی کتاب می دهد د و پخش هم آن را با 25 تا 30 درصد به کتاب فروشی می دهد. با این شرایط من چگونه می توانم 80 درصد تخفیف بدهم؟ مسأله من این است که متولیان فرهنگی ما باید برای وضع موجود یک کاری انجام دهند.
متولی: بنده با آقای تیموری هم نظر هستم. البته از ابتدای این طرح، هر زمان که با من مصاحبه شده، با آن مخالف بوده ام؛ چرا که فکر می کنم جمع بندی و برآینده کلی این طرح، به چند دلیل مهم منفی است. دلیل اول -که آقای تیموری هم اشاره کردند- شرطی کردن مشتری است. متاسفانه این تخفیف ها مشتری را شرطی می نماید و در حال حاضر ما در کتاب فروشی، سایت فروش و در تمام پلاتفرم هایی که به خدمت گرفته ایم، شاهدیم که مشتریان از ما مطالبه تخفیف دارند. احساس می نمایند اگر تخفیف به آن ها داده نگردد، حقی از آن ها تضییع شده است و مدام این شرایط بدتر می گردد که این یعنی بی ارزش تر شدن کتاب. این درشرایطی است که در حوزه های دیگر؛ چه در بازار کالاهای فرهنگی و چه کالاهای غیرفرهنگی، خیلی بحث تخفیف رایج نیست و از آن به صورت ترویجی استفاده نمی گردد.
ما یک قانون و یک روح قانون داریم! طبق قانون نظام صنفی کشور ما -که در بیشتر کشورها چنین قانونی وجود دارد- تخفیف صرفاً در مدت محدود و با مجوز اتحادیه مربوطه در زمان محدود انجام می گردد که معمولا حدبیشتر تخفیف هم طبق قانون 15 درصد است یعنی 14.99 آخرین تخفیفی است که می توانیم اعمال کنیم این ها هم شروطی دارد در زمان های معین باید انجام گردد که به صنف آسیب نزند. یعنی اتحادیه باید تصمیم بگیرد که آیا فلان فروشگاه یا فلان فراورینماینده در فلان تاریخ اجازه تخفیف دارد یا خیر؛ یعنی باید برای آن مجوز صادر گردد. الان در خیلی از اتحادیه ها مثل پوشاک این رویه اجرا می گردد؛ اما متاسفانه در حوزه کتاب این مسأله وجود ندارد و این قانون به وسیله خود دولت شکسته می گردد.
البته تخفیف طرح های فصلی عمومی است و مختص به یک یا چند کتاب فروشی نیست. ازطرفی اتحادیه نیز همیشه با این طرح ها همراه و موافق بوده است.
بله؛ ولی صحبت من این است که خود طرح مشکل دارد. همانطور که اشاره کردم ما یک قانون و یک روح قانون داریم. برای قانون می توان یک راه چاره پیدا کرد و آن را به نحوی دور زد؛ اما روح قانون می گوید تخفیف هایی از این دست -که در طرح های فصلی ارائه می گردد- خارج از مدار واقعی فروش اتفاق می افتند و علاوه بر شرطی کردن مشتری، دومین آسیب آن ها بی ارزش کردن کالا سومین آسیبش ایجاد رقابت های غیرمنطقی در بازار است. این اتفاقی است که در بازار کتاب رخ می دهد و در نهایت به صنف ضرر می زند.
خود ما الان صاحب برند هستیم و چند فروشگاه در سطح شهر داریم. مشتری زمانی که وارد کتاب فروشی ما می گردد، سایت دیجی کالا و سایر اپلیکیشن های ارائه دهنده تخفیف در گوشی یا تبلتشان باز است و دائم قیمت کتاب ها را با قیمت های ارائه شده در فضای مجازی مقایسه می نماید. الان در راسته کتاب که تشریف ببرید؛ مشتری ها دیگر دنبال کتاب نمی آیند؛ بلکه می گویند فلان کتاب را به این قیمت به من می دهید یا نه؟! یعنی اصلا با قیمت پشت جلد کاری ندارند. مثلا کتابی با قیمت پشت جلد 80 هزارتومان را به قیمت 60 تومان می خواهند و...
البته این ها بیشتر تاثیر همان تخفیفات مجازی است؛ که در یک سال اخیر خیلی تشدید شده است.بله؛ ولی طرح های فصلی هم به این شرایط یاری نموده است. یعنی ما درواقع یک چرخه ایجاد نموده ایم که این طرح ها مدام سرعت آن را افزایش می دهند. حتی همین اطلاعات و آماری که به صورت تبلیغی توسط مسئولان دولت به کار گرفته می شوند، توقع مشتری را بالا می برد! این مساله مثل این است که وقتی هنوز کاغذی توزیع نشده، مسئولان در رسانه ها اعلام نمایند که قرار است فلان قدر کاغذ با فلان قدر یارانه توزیع کنیم یا فلان قدر تخفیف دهیم و... این ها باعث می گردد که مشتری فکر کند ناشر نشسته و یک پول بی حساب یا وام های بلاعوض دریافت می نماید، کاغذش را با یارانه می گیرد و بنابراین باید تخفیف دهد! و اگر تخفیف ندهد انگار حق مشتری خورده است. حال آن که درکی از مصائب و مسائلی که یک ناشر با آن ها دست و پنجه نرم می نماید، ندارند.
نکته دیگر اینکه؛ به اعتقاد من کلا یارانه فسادآور است. فساد یارانه مثل جاذبه زمین است که به هیچ وجه نمی توان آن را حذف کرد. من قبول دارم که طرح های فصلی جزو بهترین طرح های کتابی است؛ ولی باز هم تخفیفی که در آن ارائه می گردد، فساد آور است. فکر می کنم ارشاد همیشه راحت ترین راه را برای حمایت انتخاب نموده و طرح های فصلی، یکی از راحت ترین راه ها برای خرج کردن بودجه است. می توان طرح های خیلی بهتری اجرا کرد؛ مثلا چرا روی طرح های ترویجی کار نمی گردد؟ چرا به مدارس نمی فرایند؟ چرا رویدادهای ترویجی برگزار نمی نمایند؟ الان اگر بخواهیم یک پیتزا در تهران بخریم 100 یا 80 هزار تومان قیمت آن است و مشتری هم بدون این که چانه بزند، راحت قیمت آن را پرداخت می نماید؛ حتی انعام هم می دهد؛ ولی همین فرد وقتی در کتاب فروشی می خواهد یک کتاب چهل هزار تومانی، بخرد برای کم کردن قیمت آن چانه میزند و احساس می نماید دارد ضرر می نماید.
براین اساس رویکرد کلی شما نسبت به طرح ها مثبت نیست؟!
خیر. من هم به عنوان ناشر و هم کتاب فروش، به طور کلی با تزریق یارانه از اساس مخالف هستم. نتیجه آن هم این است که از اول انقلاب تا به الان مدام شرایط صنعت نشر بدتر می گردد. این سیاست های حمایتی باعث شده نشر از حالت صنعت خارج گردد و این اولین معضل است. دومین معضل عظیم آن هم ورود به امور صنفی است. به اعتقاد من این کار یک کار صنفی است و خود صنف باید در آن تصمیم گیرنده باشد.
در این حالت استقبال کتاب فروشی ها کجای معادله قرار می گیرد؟ چون ما داریم مسائل رشد آمارها و استقبال کتاب فروشان را از این طرح ها می بینیم. در زمستانه کتاب 1399 تعداد کتاب فروشان عضو به بیش از 900 واحد رسیده است.
کتاب فروش مجبور است این کار را انجام دهد؛ یعنی زمانی می بیند که چنین شرایط مالی و صنعت نشر فراهم شده است، مجبور به این کار می گردد. مثل این می ماند که من دچار یک بیماری لاعلاج هستم و شما به من مسکن پیشنهاد می کنید؛ معلوم است با وجود دردی که دارم، از این مسکن استقبال می کنم. اما این علاج کار نیست. ما باید از ریشه این مشکل را رفع کنیم. ضمن اینکه در حال حاضر در همین طرح هم تخلفاتی وجود دارد و بعضی کتاب فروشی ها فاکتورها و شماره ملی های جعلی وارد سیستم می نمایند.
اسماعیلی: دوستان به نکات ارزشمندی اشاره کردند. برای این که خیلی از موضوع جلسه خارج نشویم، چند نکته با توجه به صحبت هایی که دوستان داشتند، عرض می کنم. اولا اینکه تمام کوشش، ایده و نیت مجموعه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی این است که کتاب فروشی های ما آسیب نبیند و متضرر نشوند. واقعیت این است که بیشتر قریب به اتفاق کتاب فروشی ها از بحث یارانه به این نحو که باعث مراجعه مشتری به کتاب فروشی ها می گردد، استقبال می نمایند. ضمن اینکه خود ما هم استقبال می کنیم راه های بهتری را بیابیم و با استفاده از ایده ها و نظرات به فرایند برگزاری بهبود ببخشیم؛ کمااینکه تا قبل از سال 94 همین طرح ها هم نبود. و به همین دلیل؛ در این بلبشویی که در بحث تخفیف ها ایجاد شده و به آن اشاره شد هم به نظرم دغدغه جدی است و ما هم به سهم خودمان نگران و آماده جبران هستیم. این بلبشو خصوصاً بعد از کرونا در این چند ماه و نمونه آن همین روزهای اخیر، خیلی بیشتر بروز و ظهور پیدا نموده است. واقعیت این است که وظیفه ما هم بود و این دغدغه را داشتیم که به شرایط رسیدگی کنیم اما یک اصل دیگر هم داریم، که همان بحث کتاب فروشی ها است. اتفاقاً بحث ما هم همین است که بایستی اتحادیه متولی موضوع باشد و این بحث ها را تصدی کند و تصمیم بگیرد. به همین دلیل هیچ جلسه ای نبوده که ما بدون حضور نماینده یا نمایندگان صنف بخواهیم درباره این بحث ها تصمیم بگیریم.
نکته دیگر همراهی خود اتحادیه است. حتی در زمینه تخفیف های نامتعارف که بعضی سایت ها و فروشگاه های مجازی به آن دامن زده اند، ما چند هفته پیش جلساتی ترتیب دادیم که آخرین جلسه آن شنبه هفته گذشته (یکم خرداد) بود که خوشبختانه در حال جمع بندی است و ظرف یکی دو هفته اخیر بحث آن تمام می گردد. در همین چند روز اخیر هم دستورالعملی با عنوان دستورالعمل صدور مجوز نمایشگاه ها و جشنواره ها را به امضای وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی رساندیم و با حضور و یاری صنف و همه آن هایی که دست اندرکاران این حوزه هستند، دنبال راه چارههایی هستیم که بتوانیم این بلبشو را به حداقل برسانیم.
اما درباره طرح های فصلی، واقعیت این است که به هر حال عده ای هستند که محل سوء استفاده از آن -و هر طرح دیگری- را پیدا نمایند. ولی وظیفه دولت این است که بتواند این سوءاستفاده را به حداقل برساند. اگر بتواند آن را از بین ببرد که واقعاً عالی است، اما حقیقتا نمی توانیم چنین ادعایی کنیم. ما هیچ گاه ادعا نمی کنیم که طرح های فصلی 100% خوب است؛ اما برگزاری طرح های فصلی برنامه ای است که نسبت به قبل و نسبت به رسیدن به عدالت توزیع و رسیدن به اهداف مورد نظر برای کتاب فروشی ها؛ انصافاً مثبت و ارزشمند بوده و می توان ادعا کرد اتفاق خوبی در این حوزه رخ داده است؛ این نظر خود مجموعه کتاب فروش ها است.
درباره اینکه اصل تخفیف، خودزنی است یا بحثی که دوستان اشاره کردند، باید بگویم در کشورهای پیشرفته و توسعه یافته هم در زمان های خاصی تخفیف های معین اعمال می گردد و همه هم می دانند. مهم این است که این مسأله مانع فرایند طبیعی فعالیت کتاب فروشان که قرار است در طول سال صورت بگیرد، نگردد و نه ما و نه هیچ کس دیگر این را نمی خواهیم. اما این اتفاق را باید به گونه ای مدیریت کرد که فسادهایی که دوستان اشاره کردند به حداقل برسد. ما هم در این زمینه کوشش می کنیم و هم از دیدگاه های سایر دوستان در این زمینه استقبال می کنیم.
ما هم باور داریم کتابی که با 70 یا 80 درصد تخفیف در فضای مجازی ارائه می گردد، مشکل دارد؛ یا افست است، یا شابک ندارد و یا ایراد های دیگری که همه می دانیم؛ وگرنه کالای سالمی که همه مراحل قانونی را طی نموده باشد، این گونه ارائه نمی گردد. ما ضمن اینکه باید این شرایط را کنترل کنیم، باید بر سلامت برگزاری طرح های مختلف هم نظارت داشته باشیم و تا آنجا که می توانیم این مساله را کنترل می کنیم. در بحث آمار هم باید بگویم؛ اتفاقاً بهترین تصمیم گیری ها زمانی اتفاق می افتد که ما داده های درستی داشته باشیم. این گونه برنامه ها که در فضای مجازی صورت می گیرد -مانند نمایشگاه مجازی- از این حیث قابل اعتناتر از رویدادهای فیزیکی و حضوری اند. فرض کنید در همین زمستانه 99 ما حدود 4 میلیارد یارانه دادیم، اما در دو طرح فصلی پیش از آن رقم یارانه دو و نیم تا سه میلیارد بود که افزایش یارانه با اتکا به آمارهای فروش رخ داد. اطلاعاتی که از این طرح ها و نمایشگاه مجازی به دست ما آمده به ما در برنامه ریزی ها و ایجاد بسترهای لازم یاری های زیادی نموده است.بحث دیگر فعالیت های ترویجی بود که در یکی دو سال اخیر آهنگ فوق العاده زیاد شده است. برای آنالیز اقدامات انجام شده، می طلبد یک جلسه جداگانه برگزار گردد تا به انواع و اقسام فعالیت های ترویجی معاونت فرهنگی اشاره گردد. جدای از مدارس، قطعا باشگاه های کتابخوانی و سایر اقدامات هم باید تقویت گردد.
نکته ای که جناب تیموری درباره تغییر عادت مخاطبان اشاره کردند، موضوع نظر کارشناسان دیگری هم است. منتقدان می گویند افزایش تخفیف های فصلی و همچنین برگزاری نمایشگاه مجازی، مخاطبان را شرطی نموده است. آیا این مساله معینا روی فعالیت کتاب فروشان در ایامی که طرحی وجود ندارد تاثیر منفی دارد؟
تیموری: قبل از اینکه به این نکته وارد شوم، باید در پاسخ به جناب اسماعیلی بگویم تا زمانی که وزارت فرهنگ و ارشاد و خانه کتاب و ادبیات ایران از همان کارشناس های قبلی استفاده کند، ما به نتیجه متفاوتی نخواهیم رسید. متاسفانه متولیان فرهنگی ما همیشه از کارشناسان خودشان استفاده می نمایند؛ خروجی آن را هم خودشان تایید می نمایند و در نهایت مترصد این هستند که ما هم مهر تایید به کار آن ها بزنیم. نکته دیگر اینکه تا وقتی اتحادیه ناشران کارشناسانی در حوزه پژوهش در صنعت نشر جذب نکند، عملکرد ضعیفی خواهد داشت و نمی تواند قدرت اجرایی لازم را داشته باشد. ما باید یک بخش پژوهشی خیلی خوب داشته باشیم که به اتحادیه خوراک بدهد. ضمن اینکه اتحادیه باید قدرت داشته باشد تا با قاچاق کتاب مبارزه کند. اتحادیه باید پول داشته باشد تا بتواند چهار استاد برای تدریس بیاورد.
اجرای قوانین موجود از دیگر نکات قابل بحث در این حوزه است؛ چراکه ما گاهی اوقات قانون داریم اما اجرا نمی گردد یا توسط ارگان ها و سیاست گذارهای کلی، سلیقه ای اجرا می گردد. مثلاً گفته می گردد ارشاد فلان تعداد طرح حمایتی برای کتاب دارد اما سوال من این است که پس چرا با وجود این همه حمایت، شرایط نشر روزبه روز بدتر می گردد و کتاب ذلیل شده است. چرا کسی که فلافل می خورد به خودش اجازه نمی دهد از فلافل فروش تخفیف بخواهد؛ اما وقتی پشت صندوق کتابفروشی من قرار می گیرد دنبال تخفیف است. من فکر می کنم سیاست های موجود در ایجاد این شرایط تاثیر قابل توجهی داشته است.
درباره آمارها و اطلاعات هم باید بگویم این داده ها از نگاه مسئولان است؛ نه از نگاه من کتاب فروش که با مشتریان مواجهه دائم دارد. تحلیل هایی که از این آمارها می گردد، به دردِ منِ کتاب فروش نمی خورد. مشکل من این است که نگاه مخالف نزد متولیان فرهنگی پذیرفته شده نیست. مثل همین اتفاقی که در صداوسیما می افتد و نگاه سلیقه ای برای معرفی کتاب حاکم است؛ یک برنامه دقیق و مناسب کتابی روی آنتن نمی رود و بهترین برنامه کتابی ما، کتاب باز است که یک سلبریتی بازیگر آن را اجرا می نماید، نه نویسندگان و کتاب فروشان. درصورتی که بیش از 50 نفر مانند مجید تیموری در صنف کتاب فروشان وجود دارند که از آن ها دعوت نمی گردد تا نظرات و تجربیاتشان را جلوی دوربین بگویند. آن کتاب هایی هم که بعضا معرفی می نمایند، خریدار ندارد واین نوع ترویج، یک ترویج منفی است.
درپاسخ به سوال شما درباره تغییر رفتار مشتری هم باید بگویم این مساله بعد از سه یا چهار سال در آن ها نهادینه شده است. وقتی که در تمام ایستگاه های مترو، فضای پارک ها و... کتاب را زیر برزنت های کثیف و لوله داربست ارائه می دهند، کتاب یک کالا بی ارزش می گردد. وقتی مخاطب می بیند کتاب 50 درصد تخفیف دارد، چرا باید از من بخرد. متولیان فرهنگی شهرداری ما می گویند 172 نمایشگاه در متروها، 132 نمایشگاه در پارک ها برگزار کردیم و فلان مقدار کتاب فروخته شده است. این ضد تبلیغ است برای صنعت نشر. در حقیقت ما کتاب را ذلیل نموده ایم.
من بارها مقاله نوشتم و شرح دادم در این کشور قاچاق کتاب به صورت قانونی و از مراجع ذی ربط وارد بازار می گردد. فردی هست که در یک سال 80 کتاب چاپ نموده است و تنها 14 سال سن دارد، از 12 زبان زنده جهان ترجمه نموده و از همین وزارتخانه در یک شهرستان مجوز گرفته است. 7 تا نشر مختلف هم در سمنان، اراک، قم و ... دارد. اینکه مسئولان ما مدام درباره آمار حرف می زنند و می گویند چقدر عنوان کتاب در کلیات چاپ شده است، به چه درد من می خورد؟ این بازار پر شده از قاچاق قانونی کتاب. ناشر زحمت می کشد هزینه رایت کتاب، حق الزحمه مترجم، صحاف، ویراستار و... آن وقت همین کتاب، بدون تغییر یک واو رونویسی می گردد و توسط ناشرنماها از شهرستان های مختلف با مجوز منتشر می گردد. برای کتابی که فرضا 60 هزار تومان است، قیمت 100 هزارتومان مشخص می نماید بعد با 50 درصد تخفیف، با مبلغ 50 هزار تومان برای فروش می گذارند. یعنی با وجود اینکه پول مترجم، صحاف، ویراستار و... نداده، اختلاف قیمتش با ناشر اصلی فقط 10 هزار تومان است.
برای حل این مسائل و درمورد تحلیل داده ها ما باید از کارشناس هایی استفاده کنیم که بتوانند سرانه مطالعه را تغییردهند. شرایط کتابخانه های این کشور خراب است. از نظر من 70 درصد است کتاب های موجود در کتابخانه ها، کتاب های خمیری است. با این اوصاف چگونه می توانیم سرانه مطالعه را عوض کنیم؟ تا زمانی که نگاه متولیان فرهنگی ما عوض نگردد و از همان کارشناس ها در راستای ارائه بولتن های خودشان استفاده نمایند، راه به جایی نخواهیم برد.
برداشت من از ماحصل فرمایشات شما این است که تا زمانی که نتوانیم به کلیت بازار نشر و کتاب و کتاب خوانی نظارت و مدیریت درست داشته باشیم، طرح هایی مانند طرح های فصلی که کلیت و رویکرد آن ها مثبت است، در درازمدت بی اثر و حتی زیان ده می شوند.
تیموری: درست است.
من به عنوان روزنامه نگار، از بدو شروع طرح های فصلی، در رسانه های مختلف آن را دنبال نموده ام و می دانم این در چندین نوبت و در پاسخ به نظرات و انتقاداتی که اهالی صنف داشته اند، تغییر رویه هایی داشته است. در حال حاضر و با توجه به شرایطی که کرونا به آن دامن هم زده، به نظر می رسد طرح های فصلی می تواند تغییراتی داشته باشد. نظر شما در این باره چیست؟
متولی: ببینید؛ همانطور که مطرح شد، در چندسال اخیر شرایط نشر مدام بدتر و بدتر شده است؛ بنابراین معین است که این طرح ها نتوانسته فایده ای در بهبود شرایط داشته باشد. همانطور که می دانید تیراژ کتاب به شدت افت نموده است. چرا وقتی که خانواده دچار معضل مالی می گردد، اولین چیزی که از سبد خانوار حذف می گردد، کتاب است؟ چرا فست فود و صف های بعضا چندده متری مقابل فست فودی ها حذف نمی گردد؟ دلیلش این است که متاسفانه به کالای کتاب نگاه صنعتی نشده است.
من همیشه اعتقادم این است که باید به کتاب و نشر نگاه صنعتی داشته باشیم. اما این حمایت ها باعث شده نشر از صنعتی بودن خود دور گردد. نتیجه آن هم این شده که وقتی در همین شبکه های اجتماعی نگاه می کنید، ناشران مثلا مطالبه وام یا حمایت دارند! درصورتی که اگر نشر ما واقعا یک صنعت بود، این نوع حمایت کاملا منتفی بود. نشر باید بتواند روی پای خودش بایستد، اما ما متاسفانه مدام این صنعت را وابسته تر می کنیم و به عقب برمی گردیم.
درباره تخفیفاتی که می فرمایید در کشورهای خارجی هم اتفاق می افتد، باید زوایای دیگر آن هم ببینیم. در بسیاری از کشورهای اروپایی مثل فرانسه، مجلس ممنوعیت ارسال رایگان کتاب را تصویب نموده است که این قانون در راستای حمایت از کتاب فروشی محلی است؛ زیرا واقف اند که برای حمایت از صنعت نشر باید از کتا ب فروشی های محلی حمایت گردد. اینکه یک خانواده وارد یک کتاب فروشی گردد تا اینکه در یک پلتفرم کتاب مورد نظرش را پیدا کند، خیلی متفاوت است. در کتابفروشی مشتری با کتاب فروش ها صحبت می نماید، راجع به کتاب ها اطلاعات کسب و گفتگو می نماید که این ها در فضای مجازی اتفاق نمی افتد. این مسائل را کشورهای خارجی دریافته اند و این کار را انجام داده اند. یا در بسیاری از کشورهای اروپایی، در ایام کرونا، وقتی می خواهند قانون گذاری نمایند، اماکن فروش مواد غذایی و کتاب فروشی ها را در اولویت می گذارند و به این طریق ارزش کتاب را در ذهن مخاطب بالا می برند. اما اینجا متاسفانه اصلا این اتفاقات نمی افتد.
تخفیفات خارج از کشور هم تابع قوانین است. البته در قانون تجارت کشور ما هم نوشته شده است که تخفیف دو بار در سال و با مجوز اتحادیه مربوطه اتفاق می افتد؛ چرا که اتحادیه باید آنالیز کند این تخفیف به صنف ضرر می رساند یا خیر و بعد مجوز صادر می نماید. در دوره ای که آقای کیائیان ریاست اتحادیه را برعهده داشتند، در اتحادیه هم یک کمیسیون تشکیل شد، که وظیفه آن سامان بخشی تخفیف بود. این کمیسیون حدود 5 یا 6 نفر عضو داشت که خود من هم یکی از آن ها بودم. آقای کیائیان محکم ایستاد و گفت اگر شما جلو بروید من تا اداره اماکن پیش خواهم رفت. ما چندین کتاب فروشی راسته انقلاب را بستیم. خیلی از این کتاب فروشی هایی که الان در حوزه زبان می بینیم را خود من به شخصه پلمپ کردم. کتاب فروشی هایی که تک کالا بودند، یک کاغد چسبانده و نوشته بودند طبق دستور اتحادیه مجوز به تخفیف بیشتر از فلان قدر نیستیم و این ماجرا به نوعی سامان پیدا کرد.
الان تخفیف ها افسار گسیخته شده است. من چندین دوره در نمایشگاه مدیر روابط عمومی و یک دوره مدیر اطلاع رسانی بودم. باور کنید کتاب هایی در نمایشگاه بود که توسط 60 تا 70 ناشر منتشر شده بودند و به جرات می توانم بگویم 30 تای آن زینک هایش هم یکی بود؛ و در عین حال قانونی منتشر شده بودند. وقتی قانون حق نشر نداریم، چطور می خواهیم جلوی این ها را بگیریم. در همین نمایشگاه مجازی که برگزار گردید، کتابسازی های این چنینی بیشتر ترویج داده شد. مثلا فردی یکی از کتاب های هوپا را جست وجو می کرد، اما کتاب های کتابسازی شده شبیه به آن با قیمت های کمتر هم در نتیجه جست وجو نمایش داده می شد و به این طریق قانون از این کتابسازی حمایت می کرد.
من می گویم؛ تمام این ماجراها به هم وصل است. نظر من به طور کلی این است که طرح های فصلی، طرح های صنفی است و باید در صنف اتفاق بیفتد. خود ما به عنوان کسانی که در این صنف کار می کنیم و جزو فعالان این صنف هستیم، در این داستان لطمه می خوریم. شاید اگر این سرمایه ای که ما در کار نشر آوردیم را در بخش دیگری سرمایه گذاری می کردیم، نتیجه بهتری داشتیم. قطعا کسی که در حوزه فرهنگ این چنین کار می نماید، دغدغه فرهنگی یا حداقل علاقه و ایده هایی دارد. اما وقتی وارد این حوزه می گردد و این مسائل را پیش روی خود می بیند، واقعا سرخورده می گردد. تکرار می کنم: ما باید قانون و روح قانون را در کارهامان در نظر بگیریم.
من صحبت هایم را این طور جمع بندی می کنم که اگر تمام این طرح ها خوب است؛ چرا شرایط نشر ما مدام بدتر و صنعت نشر ما وابسته تر می گردد. چرا تیراژهای کتاب ما به 200 رسیده است؟
تیموری: دهه هفتاد تیراژ کتاب های ما با 40 میلیون جمعیت 5000 تا بود؛ الان نزدیک به 90 میلیون جمعیت داریم، یعنی کتاب به جای 5000 تا حداقل باید 25000 تا چاپ گردد، اما به 200 و 300 نسخه رسیده است. اگر عملکرد ما تغییر می کرد، باید یک جا خودش را نشان می داد.
فرمایش دوستان این است که با درنظر دریافت تمام عوامل شاهد گشایشی در صنعت نشر نیستیم و بالعکس دچار آسیب هایی هستیم که بیشتر و بیشتر می گردد و بعضا همدیگر را تشدید می نمایند. آقای اسماعیلی در این باره چه پاسخی دارید؟اسماعیلی: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قطعا از وجود جریان قاچاق کتاب ناراضی است. معاونت امور فرهنگی، موضوع قاچاق کتاب را پیگیری می نماید و اقداماتی نیز انجام داده است که رسانه ها نیز به آن پرداختند اما با این وجود، انتظار معاونت برآورده نشده است. موضوع قاچاق کتاب، موضوعی چند وجهی است و برای تاثیر گذاری بیشتر اقدامات و پیگیری ها، همراهی دستگاه های مختلف لازم است که امید واریم این همکاری شکل بگیرد.
درباره کیفیت عملکرد کتابخانه های عمومی در تامین کتاب های به روز، به نظر می رسد اگر گفته می گردد، 70 درصد کتاب کتابخانه های عمومی به اصطلاح خمیر کردنی است، باید از مسئولان نهاد کتابخانه های عمومی کشور این موضوع پیگیری گردد که آیا این عدد از یک آنالیز احصا شده و آیا واقعا این طور است؟ گفت و گو درباره مباحث مختلف حوزه نشر، بسیار موثر و یاری نماینده است تا قدم های روبه جلویی برداشته گردد.
برای طرح های فصلی چه آینده ای را متصور هستید؟ و آیا فکر می کنید برای برگزاری بهینه این طرح ، اتخاذ چه سیاست های کلی باید در نظر باشد؟
اسماعیلی: اولا باید کوشش کنیم با مشارکت و حتی تصدی اتحادیه ناشران و کتاب فروشان، آئین نامه های جامع تدوین گردد. به عنوان مثال؛ درباره فضای مجازی که یکی از معضلات جدی به حساب می آید. البته بخشی از این آئین نامه ها در حال تدوین است. درباره طرح های فصلی نیز، براساس بازخوردی که از کتاب فروشان، همچنین مردم دریافت کردیم، معتقدم این طرح حداقل تا به امروز، موثر بوده به عنوان مثال در ایجاد نقدینگی، به ویژه در شرایط فعلی بازار نشر. طرح های فصلی را می توان با اقدامات مختلف از جمله، ارائه تسهیلات متنوع، مانند وام های کم بهره تقویت کرد؛ البته این تسهیلات کم و بیش به کتاب فروشی ها پرداخت می گردد. مجموع راه های تقویت کتاب فروشی ها باید در قالب بسته های حمایتی دیده گردد. با وجود همه حمایت ها، بحث فرهنگ سازی با مشارکت دستگاه های مختلف و خانواده ها، از صندلی قابل توجه تری برخوردار است.
تیموری: هرچند که با مشارکت، اتحادیه ناشران و کتاب فروشان در امور اجرایی موافق هستم اما به نظرم اتحادیه فعلی از توان کافی برای ورود به این حوزه برخوردار نیست. تقویت ساختار مالی و انسانی، نبود قوانین موثر و... را می توان به عنوان دلایل این ناتوانی دانست. می پذیرم که مهم ترین اتفاقات صنف باید در اتحادیه شکل بگیرد، اما نیازمند تحول در اتحادیه و تبدیل آن به اتحادیه قوی و منسجم است.
درباره افزایش تاثیر گذاری طرح های فصلی، پیشنهاد می کنم به جای الگوی ارائه تخفیف به ترسیم الگو و روش های مشتری وفادار مثلا از راه ترویج کتابخوانی تغییر دهیم. برای تحقق این هدف، ایجاد تغییر نگاه در مدیران موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران باید اتفاق بیفتد. موضوع دیگر، ارائه راه چاره برای تقویت تقاضای کتاب در نهاد خانواده است. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران، صدا وسیما و بسیاری نهاد های دیگر در شکل گیری تقاضای کتاب در خانواده های نقش دارند. یکی از روش ها، تعریف و معرفی شخصیت کتابخوان به خانواده هاست مشابه شخصیت داداش سیا که در تحول فرهنگ رانندگی بسیار موثر بود. چگونه مردم ژاپن برای خرید کتاب موراکومی، برنده جایزه نوبل ساعت ها در صف های طولانی می ایستند و فروش یک میلیون نسخه کتاب را رقم می زنند در حالی که کتاب بهترین نویسنده ایرانی در داخل کشور، حتی 500 هزار نسخه هم فروش نمی رود؟ بازار کتاب مدت هاست که قادر به عبور از رکورد دهه 70 نیست؛ بنابراین باید ضرورت تقاضای کتاب را ایجاد و کتاب را به کالای فرهنگی ارزشمند تبدیل کنیم نه یک کالای ذلیل.
گفته می گردد، خرید در طرح های فصلی افزایش پیدا نموده است؛ اما باید توجه کنیم، اگر برفرض سال گذشته 1000عنوان کتاب به ارزش 100 میلیون تومان فروخته باشیم، سال جاری 102 میلیون تومان، حاصل فروش 80 عنوان کتاب است؛ یعنی از نظر تعداد، آمار کاهشی است و کتاب فورشان به دلیل از بین رفتن تقاضا پس رفت نموده اند؛ بنابراین برای افزایش تعداد فروش کتاب، باید تقاضا را تقویت کنیم. با توجه به اینکه بخش های دولتی، نیمه دولتی و خصوصی فعال در حوزه کتاب، به اصطلاح عملکرد جزیره ای دارند که تدوین سند چشم انداز 10 یا 20 ساله در حوزه نشر را ضروری می نماید.
متولی: درباره ناتوانی اتحادیه، معتقدم به هر میزان که صنف ضعیف باشد به همان میزان اتحادیه نیز تضعیف می گردد. در جریان بحث به تاثیر گذاری قدرت مالی مردم بر میزان خرید کتاب هم اشاره شد. پرسش اینجاست؛ چرا مردم برای خرید اشتراک شبکه های سینمای خانگی هزینه می نمایند اما برای کتاب نه. یا چرا، در نقاط مختلف شهر تبلیغات سریال های شبکه خانگی به وفور دیده می گردد اما برای کتاب این جریان تبلیغاتی وجود ندارد؟ بنابراین پیشنهاد می کنم، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، بودجه یک دوره از طرح های فصلی را به طور آزمایشی به حوزه ترویج کتابخوانی اختصاص دهد .نصب بنر با جملات موثر در سطح شهر و یا فراوری برنامه در صدا و سیما از مصادیق این اقدام ترویجی است.
موضوع دیگر، بودجه اندک طرح های فصلی در مقایسه با تعداد کتاب فروشی ها و مخاطبان است؛ اما معتقدم، آثار منفی این طرح به ویژه در شکل گیری عادت مخاطب به تخفیف و یا اتمام بودجه کتاب فروشی های پرفروش در چند روز ابتدایی طرح، قابل توجه است.
منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران