آنالیز نقش امروزی طراحان در فراوری فرش
به گزارش اهدا بلاگ، ایسنا/ این خبر پیرامون آنالیز نقش امروزی طراحان در فراوری فرش برای شما مخاطبان گرامی نوشته شده است.
حضور صنعت در بخشی از فرآیند فراوری فرش ایرانی، دیدگاه های متفاوتی را به خود جذب نموده است. اما آیا حضور حداقلی صنعت در فراوری این محصول باعث می گردد تا این هنر باستانی را هنر صنعت بدانیم؟ آیا فرش مطلقا هنر است یا با سهم اندک صنعت در فرایند فراوری آن میتوان فرش را هنر صنعت قلمداد کرد؟
برای یافتن پاسخ پرسش هایی که پیشتر به آن اشاره شد و آنالیز نقش امروزی طراحان در فراوری فرش، به گفت و گو با هوشنگ زارع اصل، طراح، رنگرز و فراوری نماینده پرداختیم تا نظر او را در این زمینه جویا شویم.
فراوری نماینده های فرش دست بافت نمی خواهند هزینه نمایند!
این هنرمند در ابتدا با انتقاد از رایج شدن واژه هنر صنعت چنین اظهار می نماید: ما باید فرش را یک هنر ملی بدانیم که صنعت تقریبا در آن هیچ نقشی ندارد. هر کسی که فرش را هنر صنعت اطلاق می نماید یا شناخت کافی ندارد و این هنر را نمی شناسد یا اینکه هدفی دارد. برای مثال نگارگری و تذهیب معمولا از آبرنگ و قلموی صنعتی استفاده می نمایند اما آیا کار آنان را صرفا صنعت انجام می دهد؟ شما چگونه می توانید دست به فراوری بزنید بدون اینکه صنعت در آن دخیل نباشد؟ این موارد اصلا نمی توانند به عنوان معیار در نظر گرفته شوند و نمی توانند هنر فرش را به هنر صنعت تبدیل نمایند.
او پیرامون آنالیز نقش امروزی طراحان در فراوری فرش ادامه می دهد: فراوری نماینده های فرش دست بافت نمی خواهند هزینه نمایند و متأسفانه طراح های ما به سمت فرش ماشینی رفته اند. دلشان هم نمی خواهد، اما به هر حال مجبور هستند بخاطر عایدی این کار را انجام دهند. فرش ماشینی مطلقا صنعتی است که در بخشی از فرایند فراوری آن یک هنرمند یاری می نماید؛ اما فرش دستبافت قضیه اش فرق دارد. حتی قبلا مصالح هم با دست فراوری میشد. از ریسندگی تا رنگرزی، طراحی و بافت به شیوه سنتی انجام میگرفت و هنوز هم همینطور است. فقط در بعضی مواقع ما از وسیله هایی استفاده می کنیم که به صورت صنعتی فراوری شده و در تمام هنرها این باب است.
زارع اصل اضافه می نماید: خود نقاشان که می گویند نقاشی هنر است، تمام لوازمشان صنعتی فراوری می گردد؛ ولی آیا نقاشی هنر صنعت است؟ شخصی که نمی دانم که بوده، یک اشتباه تاریخی نموده و فرش را هنر صنعت اطلاق نموده است. من خودم هیچ وقت از این واژه استفاده نکردم، چون به این هنر مطلع هستم و کسی که مطلع باشد از واژه هنر صنعت استفاده نمی نماید، چرا که هنر ملی ما است و صد درصد هنر است.
این هنرمند با اشاره به نقش بافندگان اظهار می نماید: بافنده مثل کارگری نیست که فقط کار تکنیکی انجام دهد، بلکه فردی است که یک هنر را پیاده می نماید و در واقع آن را با خلاقیت، تجربه و هنرش خلق نموده است. حالا ما اصرار داریم به هر صورتی صنعت را در هنر فرش وارد کنیم. الان فرش ما مظلوم واقع شده و مدام به علت نداشتن یک مدیریت کارآمد در حال ضربه خوردن است.
او ادامه می دهد: ببینید زمانی که ما هنری داریم که دیگران نمی توانند در آن با ما رقابت نمایند و ما آن را با هنر و خلاقیت خودمان خلق می کنیم، یعنی تنها و مظلوم بودن فرش. برای مثال مرکز ملی فرش میگوید: بیایید سلیقه یابی کنید. اگر کسی فرش ایران را بشناسد، می داند آنقدر تنوع زیاد است که می تواند هر سلیقه ای را دربر بگیرد. اصلا امکان ندارد کسی بیاید و تنوع فرش های ایرانی را ببیند و چیزی را نپسندد؛ برای مثال اگر از یکی بپرسید که رنگ زمینه فرش چه رنگی دوست دارد؟ اگر بگوید نارنجی ما می آییم و هزار فرش با زمینه رنگ نارنجی فراوری می کنیم که فقط دو تخته آن به فروش می رود و این یعنی سلیقه یابی وجود ندارد و کارهایی که الان انجام می شوند، بردن سلیقه فراوری به بیراهه است.
زارع اصل بعلاوه بیان می نماید: برای مثال می آیند و می گویند که فرش هند و پاکستان و نپال در حال حاضر با قیمت پایینی عرضه می گردد و ما هم باید کاری انجام دهیم؛ اما چه کنیم؟ بجای مصالح خوب از مصالح به درد نخور استفاده کنیم یا پول رنگرز و طراح را پرداخت نکنیم؟ بافنده حرفه ای نیاوریم و یک بافنده معمولی بیاوریم چون دستمزدش کمتر است و ما می خواهیم به پای فراوریات هند و نپال و پاکستان برسیم؟
صحبت بر سر حفظ هنر فرش است
او با اشاره به افکار غلطی که در حوزه فرش شکل گرفته اند، میگوید: ما با دست خودمان هنر خودمان را روز به روز به نابودی نزدیکتر می کنیم، چرا که افکار، افکار غلطی هستند. سالهای طولانی زحمت صرف شده و فرش های نفیسی در دوره های مختلف مثل صفوی فراوری شده اند. علت آن هم این بوده که تجارت خارجی ایران خیلی توسعه پیدا می نماید و از طرف دربار هدایایی به کشورهای دیگر فرستاده می گردد و دولت مجبور به حمایت از هنرمندان می گردد تا دغدغه اقتصادی نداشته باشند و فقط به هنر بپردازند. نتیجه آن هم دوره صفویه و آثاری است که هر کدام از موزه ها امروزه به داشتن یک تخته آن افتخار می نمایند.
زارع اصل ادامه می دهد: ما هنرمندان خوبی از طراح و رنگرز گرفته تا بافنده داریم و فقط مدیریت خوبی در زمینه فراوری و ارائه نداریم. یعنی الان تکلیف فرش تعیین نیست که چه ارگانی متولی اصلی آن محسوب می گردد؟ مرکز ملی فرش است؟ وزارت صمت یا میراث فرهنگی؟
این هنرمند اضافه می نماید: انتقال مرکز ملی فرش ایران از وزارت صمت به وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی هیچ فرقی به حال فرش ندارد؛ چرا که فرش در هر دو صورت هم مظلوم است. فرش چرا نباید خودش تشکیلات جدا داشته باشد؟ چرا باید همواره زیر نظر یک وزارت خانه باشد. 30 سال پیش شخصی اشتباهی مرتکب شدند و ما الان نزدیک به 30 سال است که نمی توانیم این اشتباه را جبران کنیم!
زارع اصل بعلاوه بیان می نماید: زمانی که رئیس مرکز ملی فرش ایران از واژه هنر صنعت برای فرش استفاده می نماید، مایه تأسف است. اگر فردی اطلاعاتی ندارد، علتی ندارد اظهارنظری کند و مسئولیتی را عهده دار گردد که در رابطه با این هنر است. طراحی، شیوه فراوری و رنگرزی ما در مقام اول واقع شده است.
او با اشاره به دیدگاه های مختلفی که درباره کیفیت طرح فرش ها وجود دارد، میگوید: برای مثال تاجر میگوید من فقط می خواهم فرشم را بفروشم و هرچه را که بخرند من می فروشم، اما یک نفر می گوید من فقط کار اصیل می فروشم. این دیدگاه ها همواره بوده اما علتی نیست که اگر یک مشتری کار مدرن می خواهد، همه همان را بخواهند. ما تنوع محصولات را داریم اما متأسفانه در ارائه، عملکرد ضعیفی داریم و جایگاه هنرمان را نمی دانیم. دعوا بیشتر بر سر سودهای شخصی است. اگر افراد بخواهند مثل قدیم کارهایشان را پیش ببرند، معلوم هست خب طراح برترین طرح را می زند و پولش را دریافت می نماید، رنگرز برترین کارش را انجام می دهد و پولش را میگیرد. بافنده نیز همینطور و بعد کار به دست تاجر یا ارائه نماینده می رسد و او باید بلد باشد چگونه کار ارائه را انجام دهد.
این هنرمند اضافه می نماید: در نمایشگاهی که من هم به عنوان مشاور همراه یک خریدار خارجی بودم، او قصد داشت فرشی خریداری کند و درنهایت یک فرش خیلی معمولی خریداری کرد. از او پرسیدیم که چرا کارهای بهتر را خریداری ننموده؟ او در پاسخ به ما گفت چون من قصری ندارم که چنین کاری بخرم و این فرش ها لایق قصر هستند. دیدگاه خارجی ها نسبت به فرش ایرانی همین است که بعضی از این کارها را لایق قصر می دانند!
او در ادامه اظهار می نماید: ما می توانیم محصولاتی داشته باشیم برای کسانی که توان خرید آن را دارند. یا محصولات آرام تری داشته باشیم برای کسی که می خواهد فرشی را استفاده کند و چند سال بعد عوض کند. اشتباه های ما خیلی زیاد است و متأسفانه شناخت کافی از این هنر ملی وجود ندارد. فرش، هنر ملی ایرانیان است. اگر الان دقت کنید، متوجه می شوید که فرش یک کالای حذف نشدنی از زندگی ایرانیان است. الان دیگر صحبت بر سر توسعه این هنر نیست، صحبت حفظ هنری است که هزاران سال زمان برده تا به این پایه برسد. هر کسی چه غلط چه درست می تواند دیدگاه خود را داشته باشد اما اشاعه دادن دیدگاهی که نادرست است، کار غلطی محسوب می گردد.
چرا از افرادی که مانده اند، حمایت نمی نمایند؟
زارع اصل درباره مسأله مهاجرت طراحان فرش به کشورهای همسایه که چندی پیش نیز از سوی رئیس مرکز ملی فرش ایران به آن اشاره شده بود، می گوید: تعدادی از طراح هان به کشورهایی مانند ترکیه مهاجرت نموده اند تا بتوانند عایدی بیشتری داشته باشند؛ اما اصلا طرح ایرانی را زیر سوال برده اند و حتی جایگاه طراحی را نیز پایین آورده اند. بسیاری از طراح های خوب ما در ایران هستند و مهاجرت ننموده اند. برای مثال خود من با این همه سابقه هیچ وقت به این فکر ننموده ام که بروم.
او ادامه می دهد: رئیس مرکز ملی به جای اینکه توپ را در زمین طراحان بندازد، برود و از فراوری نماینده ها پرسش و پاسخ کند که آخرین باری که پول طراحی پرداخت نموده اند چه زمانی بوده است؟ فراوری نماینده های ما یادشان نمی آید که آخرین بار چه زمانی پول طراحی داده اند. فراوری نماینده ها همه چیز را مجانی می خواهند. یک فراوری نماینده می خواهد پول رنگرزی را کمتر بدهد و سودش را ببرد.
این هنرمند اضافه می نماید: اگر بگوییم کار بافندگی تلفیقی از تکنیک و هنر است، طراحی را باید صد درصد هنر بدانیم. طراح به عنوان یک هنرمند خلاق همواره ایده ای را فراوری و به پایان می رساند و سایر عوامل فراوری آن را اجرا می نمایند. هر آنچه که روی فرشی درحال اتفاق افتادن است، طراح تصمیم آن را میگیرد. زمانی که طراح در جایگاه خودش نباشد، قرار است چه اتفاقی رخ دهد؟ یعنی کل محصول درست جلو نرفته است. هر آنچه که در طراحی اجرا گردد، قابل بافت است. خب الان جایگاه طراح کجاست؟ الان طراح های خوب و اصلی ما چه جایگاهی دارند؟ ما فقط با عشق و دل خودمان است که داریم کارمان را ادامه می دهیم.
منبع: همگردی