سرگذشت نارنیا؛ رده بندی 3 فیلم این مجموعه فانتزی از بدترین تا برترین - اهدا بلاگ

لویس از ترس اینکه موجودات فانتزی داستانش، در لایو اکشن، کفرآمیز به نظر برسند، هرگز حق پخش داستان خود را در طول زندگی نفروخت. با این حال، فیلم های سرگذشت نارنیا پیشرفت های چشم گیری در کارهای گرافیکی و کامپیوتری، از جمله یکی از اولین شخصیت های کاملا دیجیتالی را که شیری به نام اصلان (لیام نیسون) بود، به نمایش گذاشتند. عوامل سازنده در اقدامی به همان مقدار مهم، بازیگران گروه را از بین جوانانی مستعد انتخاب نمودند. فیلم ها از نظر کیفیت، متفاوت هستند اما به هر حال، داستان آن ها درباره سفر مجذوب نماینده بچه های خانواده پونسی، پیتر (ویلیام موزلی)، سوزان (آنا پوپلول)، ادموند (اسکندر کینز) و لوسی (جورجی هنلی) است که از خانه خود در انگلستان به دنیایی از جادو و خطر منتقل می شوند.

فیلم اول از نظر اقتصادی پیروزیت آمیز بود اما دو قسمت بعدی عملکرد ضعیفی داشتند و فیلم چهارم هم در باتلاق توسعه و فراوری به سر می برد. حقوق این مجموعه در سال 2011 از شرکت فراوریی والدن مدیا خریداری شد. جو جانستون به طور موقت به کارگردانی چهارمین فیلمی که می توانست ادامه داستان را اقتباس کند، منصوب شد اما با امضای قرارداد چند ساله نتفلیکس با شرکت CS لویس برای فراوری فیلم ها و سریال های تازه، متیو آلدریچ (فیلم نامه نویس) به عنوان معمار باقی این فرانچایز استخدام شد اما از آن موقع تا به امروز، هیچ خبر مهمی منتشر نشده است.

اگرچه آینده این مجموعه نامشخص است اما به هر حال، سری سرگذشت نارنیا نمونه ای مجذوب نماینده به عنوان یک فرانچایز است که تاحدودی کامل شده است. پس بد نیست سه فیلم موجود در آن را از نظر کیفیت آنالیز کنیم.

3. سرگذشت نارنیا: سفر کشتی سپیده پیما (The Chronicles of Narnia: The Voyage of the Dawn Treader)

• کارگردان: مایکل آپتد
• بازیگران: ویل پولتر، جورجی هنلی، بن بارنز
• تاریخ انتشار: 2010
• امتیاز راتن تومیتوز: 50 از 100
• امتیاز IMDb به فیلم: 6.3 از 10

سومین و در کمال تعجب، آخرین فیلم مجموعه سرگذشت نارنیا، شامل تغییراتی عمده نسبت به قسمت های قبلی بود. برخلاف دو فیلم اول که به وسیله اندرو آدامسون کارگردانی شد، جایگاه کارگردانی این فیلم به مایکل آپتد واگذار شد. داستان سفر کشتی سپیده پیما فقط بر روی دو خواهر و برادر کوچک تر، ادموند و لوسی متمرکز است و رویکرد تیره تری نسبت به آثار قبلی و منبع اصلی دارد و اندازه احساسات آن هم کمتر است. متأسفانه کوشش های آپتد برای معرفی دیدگاه همه شخصیت ها با داستان های دوستدار خانواده لویس، در تضاد است.

ادموند و لوسی به نارنیا بازمی گردند تا به شاهزاده کاسپین (بن بارنز) یاری نمایند که در یک ماجراجویی الهام گرفته شده از فیلم اودیسه، هفت ارباب گمشده را پیدا کند. فرایند داستان که در آن، هر یک از شخصیت ها در برابر ترس های عمیق خود قرار می گیرند، مجذوب نماینده است اما ترس و وحشت ناشی از هیولاهای کابوس وار، کمی پایه و اساس قصه را سست می نماید. سرعت و ریتم فیلم آن قدر زیاد است که آپتد اصلا نمی تواند زمان زیادی را در محیطی تعیین بگذراند. ملاقات مجدد نهایی با اصلان و یک نبرد بزرگ با یک مار که به وسیله کارهای گرافیکی ساخته شده است، کاملا حس و حالی نزدیک به فیلم اول دارند اما نسبت به بحران روانی شخصیت ها در خط داستانی فیلم که فرایند موردعلاقه آپتد است، کمی نامرتبط و ناخوشایند به نظر می رسند.

با این حال، الکساندر کینز و جورجی هنلی باز هم بازی قوی ارائه می دهند و شخصیت های بالغ خود و نگرانی هایی را که در قالب نقش یک رهبر دارند به خوبی و با پیروزیت به نمایش می گذارند. بن بارنز در نقش شاهزاده کاسپین عملکرد بسیار قوی تری نسبت به اولین حضور خود در مجموعه داشت و به طرز جالبی، لهجه ناخوشایند خود را کنار گذاشت. متاسفانه حضور پسر عموی جوان خانواده پونسی، اوستاس اسکراب (ویل پولتر) از مجذوب نمایندهیت فیلم کاسته است. پولتر مطمئنا میخواهد نقش خود را به برترین شکل ارائه دهد اما شکایت و غر زدن دائمی او باعث ایجاد مشکلاتی در فیلم می گردد و در نهایت، چندین خرده داستان در پی همین صحبت ها، بلاتکلیف باقی می مانند.

2. سرگذشت نارنیا: شاهزاده کاسپین (The Chronicles of Narnia: Prince Caspian)

• کارگردان: اندرو آدامسون
• بازیگران: جورجی هنلی، ویلیام موزلی، بن بارنز
• تاریخ انتشار: 2008
• امتیاز راتن تومیتوز: 66 از 100
• امتیاز IMDb به فیلم: 6.5 از 10

سرگذشت نارنیا: شاهزاده کاسپین مجذوب نمایندهیت کمتری نسبت به قسمت اول دارد. داستان تمرکز بیشتری بر فتنه های سیاسی و سکانس های اکشن در مقیاس بزرگ دارد و عناصر افسانه ای آن کم رنگ شده است و همین رویکرد و برداشت تیره و دارک، نتایج متفاوتی در پی دارد. از یک سو لازم بود که چهار فرزند خانواده پونسی، تجربه بیشتری داشته باشند، زیرا آن ها قبلا خود را ثابت کردند و حالا بزرگ تر شده بودند. داستان رویکرد جالبی نسبت به دنیایی داشت که در آن اهالی نارنیا این بار با قوانین تازهی روبه رو بودند اما می توان گفت 150 دقیقه، زمانی بسیار طولانی برای روایت داستان محسوب می گردد و گهگاه متوجه می شویم که روایت از خط اصلی خود خارج می گردد.

متأسفانه مسأله اصلی شاهزاده کاسپین، شخصیت اصلی آن است. فرایند داستانی تمایل کاسپین برای بازپس گرفتن تاج و تخت از عموی شرورش، پادشاه میراز (سرجیو کاستلیتو)، به طرز فجیعی، ناپخته است و فیلم بیشتر به نشان دادن گناهکار بودن خانواده پونسی علاقه مند است. رشد عقلی بارنز در تصمیم گیری، نادیده گرفته می گردد و او اغلب تحت رهبری پیتر قرار می گیرد و طبیعتا لهجه اسپانیایی وی هم یاریی به او نمی نماید. کاستلیتو یک تبه کار بدذات است اما در میان درگیری های مداوم خانوادگی، فقط ریتم داستان را کند می نماید و خیلی به شرارت او، اشاره ای نمی گردد.

تنش بین پیتر و ادموند مجذوب نماینده به نظر می رسد اما نقش خواهران و زنان در این فیلم که به عقیده آدامسون بیشتر یک فیلم پسرانه است، کم رنگ است. ذهنیت دلپذیر و دوست داشتنی لوسی در جست وجوی اصلان یک نقطه روشن در داستان تاریک فیلم است اما رابطه عاشقانه لحظه آخری لوسی با کاسپین، هیچ مبنا و اساسی ندارد. کوتوله قرمز، ترامپکین (پیتر دینکلیج)، کوتوله سیاه، نیکابریک (وارویک دیویس) و شمشیرزن موش، ریپی چیپ (ادی ایزارد) همگی قهرمانان تازهی هستند که به خوبی با داستان این خواهران و برادران تطابق و هماهنگی دارند. اگرچه شاید فیلم، نبردهای زیادی در مقیاس بزرگ داشته باشد اما به هر حال این نبردها برای یک فیلم خانوادگی واقعا چشم گیر هستند و حماسی و مناسب به نظر می رسند.

1. سرگذشت نارنیا: شیر، کمد و جادوگر (The Chronicles of Narnia: The Lion, The Witch and the Wardrobe)

• کارگردان: اندرو آدامسون
• بازیگران: جورجی هنلی، ویلیام موزلی، آنا پاپلول
• تاریخ انتشار: 2005
• امتیاز راتن تومیتوز: 76 از 100
• امتیاز IMDb به فیلم: 6.9 از 10

سرگذشت نارنیا: شیر، جادوگر و کمد، چکیده برترین لحظات این سری است. این فیلم یک داستان رو به رشد دارد که در آن، بچه ها جهت اصلی خود را پیدا می نمایند و در طی سختی ها، همچنان امیدوار می مانند. لذت تماشا نارنیا برای اولین بار به هیچ وجه در دنباله های فیلم تکرار نشد و ترکیب گریم کاربردی و کارهای گرافیکی پیشگامانه، فیلم را به اثری مجذوب نماینده تبدیل نموده است. حضور اصلان با صداپیشگی نیسون به عنوان یک مشاور و مرشد، در فیلم های بعدی، بیشتر اجباری و بی هدف به نظر می رسید اما در فیلم شیر، جادوگر و کمد، سراسر حرکات و حضورش، لذت بخش است.

جادوگر سفید با بازی تیلدا سوینتون، مجذوب نماینده ترین شخصیت شرور این مجموعه است. طراحی لباس و آرایش او خیره نماینده است و سوینتون به درستی کاراکتر خود را به نمایش می گذارد و به وسوسه های شیطانی او عمق می بخشد. جیمز مک آووی در نقش آقای تومنوس، دوست داشتنی ترین موجود افسانه ای این مجموعه است که به جادوگر سفید خیانت می نماید تا به ادموند و لوسی یاری کند. سرنوشت غم انگیز تومنوس، بسیار تأثیرگذار است و نقطه عطف این فرانچایز محسوب می گردد.

با این وجود، تمرکز داستان هرگز از اعضای خانواده پونسی دور نمی گردد و شیر، جادوگر و کمد در این زمینه، از همه فیلم های دیگر پیروز تر عمل می نماید. هر یک از بچه ها یک خط داستانی کامل دارند؛ پیتر می آموزد که رهبری واقعا به چه معناست، سوزان دلسوزی و مهربانی را یاد می گیرد، ادموند به اهمیت حقیقت پی می برد و لوسی شجاعت درونی خود را کشف می نماید. هر یک از ماجراجویی های انفرادی آن ها از اهمیت یکسانی برخوردارند و هماهنگی و همدلی آن ها در کنار هم، باورپذیر و مجذوب نماینده است. شیر، جادوگر و کمد یک فیلم کامل و بی نقص نیست، کمی ساده است و فلش فورواردهای آن ضروری نیستند. با این حال، به عنوان یک ماجراجویی فانتزی، مفهومی عمیق دارد و پر از شوخ طبعی است و اقتباسی عالی از داستان لویس است که هرگز مانندش ساخته نخواهد شد.

منبع: Collider