می خواهم زنده بمانم ترکیبی از قوت و ضعف

به گزارش اهدا بلاگ، با در نظر گرفتن فضای امروز سریال های پوچ شبکه نمایش خانگی و سریال های ناامید کننده صدا و سیما به نظر می رسید می خواهم زنده بمانم بتواند تا حدی مخاطب را امیدوار نگه دارد به ارائه یک محتوای دلگرم کننده.

می خواهم زنده بمانم ترکیبی از قوت و ضعف

گروه فرهنگ و هنر خبرنگاران- مژگان صلایی؛ با در نظر گرفتن فضای امروز سریال های پوچ شبکه نمایش خانگی و سریال های ناامید کننده صدا و سیما به نظر می رسید می خواهم زنده بمانم بتواند تا حدی مخاطب را امیدوار نگه دارد به ارائه یک محتوای دلگرم کننده و مردم بعد از مدت ها شاهد سریالی باشند که حداقل یک سرو گردن از بقیه سریال های در حال پخش بلندتر باشد، اما این اتفاق نیافتاد و انتظارات را به شکل مطلوب برآورده نکرد.

قصه

می خواهم زنده بمانم برگرفته از معروف ترین اثر مرحوم ایرج قادری است که داستان خود را در دهه 60 روایت میکند. این سریال ترکیبی از چندقصه بدون نوآوری و بعضا روایت های تکراری یکی از عواملی بود که از کیفیت معنوی اثر کاست مخاطبی که فصل اول سریال شهرزاد را دیده باشد با دیدن می خواهم زنده بمانم به یاد این سریال خواهد افتاد. ظالمی که از قضا قدرتمند است عاشق دختری شده که عشق دوطرفه با جوانی دیگر را دارد که به زودی قرار بر ازدواجشان است و با ورود و دخالت فرد زورگو این ارتباط عاشقانه رو به اضمحلال می رود؛ و بعدتر شخصیت ها به وجود آورنده اتفاقاتی در خلال داستان خواهند بود.

در حالی که اگر اساس این اتفاق تغییر می کرد با توجه به بازی روان بازیگران شاهد اتفاقی بی نظیر بودیم که این مسسئله پیش نیامد و در حد سریالی نه تحسین برانگیز، اما قابل احترام باقی ماند. در عین حال یکی از نقاط قوت سریال تعلیق های آن بود که کاملا به جا استفاده شده بود و اجازه رهایی به مخاطب را نمی داد. تقریبا در هر قسمت این موضوع تکرار می شد، ولی تعلیق اصلی همچنان به قوت خود باقی بود.

ظلم به عدالت و قانون

در حین سریال چندین بار از عبارت معلم عدالتخواه استفاده می شود که فقط بازی با کلمات است و مخاطب کنش و واکنش عدالتخواهانه ای عملا در فیلم از جانب بازیگر مورد نظر نمی بینند. در حالی که اگر واکنش ها در این حد محدود نمی¬ماند می توانست بر جذابیت اثر بیافزاید. از طرفی نفرات پرنفوذ فاسد که در همه جا ریشه دوانده اند و اجازه تنفس مخالفان خود را نمی دهند و در عین حال هیچ کورسوی امیدی وجود ندارد و افرادی که در پی حق و عدالت اند یکی که زخمی به گوشه بیمارستان منتقل می شود و دیگری از طریق قانون به جایی نمی رسد و راه استفاده از اسلحه را پیش می گیرد در واقع مخاطب با همذات پنداری با نادر سرمد (پدرام شریفی) راه قانون را عقیم و عدالت را تحقق ناشدنی می بیند و به جای تحقق عدالت و برای احقاق حق خود در صدد انتقام بر می آید.

کمیته انقلاب

تصویری که می خواهم زنده بمانم از کمیته انقلاب ارائه می دهد تصویر نفرت انگیزی است. فارغ از اینکه این تصویر ارائه دهنده حقیقت است یا خیر ایجاد این تصویر و تابوشکنی راه حل صحیحی برای جذابیت بیشتر نیست. البته همین موضوع حواشی را هم رقم زد که در نهایت به نفع سریال تمام شد. اما ارائه تصویری خشن، فاسد، دگم و مجموعه ای از روابط غیرانسانی از یک مجموعه که بعد از ادغام به نام نیروی انتظامی می شناسیم تصویری حقنه شده به مخاطب است که با رفتار های شعارگونه پس زده خواهد شد و موجب تکدر خاطر بیننده می شود.

اتفاقی که در سال های اخیر با آن روبرو هستیم ارائه تصویری از افراد منافق و منفی در پوشش افراد مذهبی است. تیپ سازی که از زنان چادری صاحب قدرت در جامعه می شود هم به همین شکل است دختر یک از بزرگان کشور به نام زهره افشار که مخاطب در ابتدا او را زنی باهوش و قدرتمند میبیند که همین مسئله در جذابیت این کاراکتر برای مخاطب بسیار سهیم است او را در نهایت یک جانی که حاضر است حق را فدای جملات دروغین و عاشقانه کند می بیند شخصیتی دروغگو که خود را دینمدار مینمایاند، اما خود از آن بویی نبرده است. شخصیت های اصلی مانند امیرشایگان با بازی حامدبهداد و بهمن دشتی بابازی مهران احمدی که غرق در فساد هستند، اما خود را در این پوشش پیچیده اند هم از همین دست هستند. نشان دادن افراد منافق و ریا کار اشکالی ندارد و چه بسا باعث روشنگری و بالا رفتن فهم و تحلیل مخاطب هم بشود، اما نوع نشان دادن این نفاق ضرورت هایی دارد که اگر رعایت نشود می تواند به تصویر و پیام کلی فیلم لطمه بزند.

قسمت های بی ربط

سکانس های بی ربط یکی از نقاط ضعف سریال بود بهاره کیان افشار در قسمت های ابتدایی در نقش زنی معلوم الحال سر راه نادر سرمد سبز می شود باهم به بیرون از شهر رفته و او که گویا خواننده کافه ها قبل از انقلاب بوده برای او می-خواند و این خرده روایت به پایان می رسد. در حالی مخاطب همچنان در پی رد پای این زن است، اما تا پایان سریال هم از این زن خبری نمی شود که این سوال بی جواب باقی می ماند لزوم حضور این زن چه بود؟ که اگر این خرده روایت حذف هم میشد اتفاقی مهمی برای سریال نمی افتاد و سیر منطقی خود را ادامه می داد. در واقع ورود و حضور این شخصیت منشا اثر برای هیچ از یک از کاراکتر ها نبود نه بعد ونه قبل از ورودش هیچ اثری را بر قصه فیلم نگذاشت.

بازی بازیگران

قطعا یکی از نقاط قوت می خواهم زنده بمانم بازی برخی از بازیگرانش است که بر خلاف سیر کلی سریال تحسین برانگیز است. بازی روان، حساب شده و منطقی بازیگران ایرادات قصه و نوع روایت را پوشش می دهد و مخاطب آنقدر خیره در بازی بازیگران می شود که ایرادات را نادیده می گیرد. بازی بازیگرانی مانند آزاده صمدی تفاوت بسیار زیادی با آثار پیشین خود دارند و گویا با یک بلوغ در بازیگری این بازیگران روبرو هستیم.

توقیف می خواهم زنده بمانم

همانطور که برای هر اثری قابل پیش بینی است توقف سریال می خواهم زنده بمانم به بحث داغ شبکه های اجتماعی تبدیل شده بود اتفاقی که عده ای این روش را برای جذب مخاطب بیشتر نام کردند و در مقابل، برخی هم نوک پیکان را به مدیریت ساترا و نحوه محافظت از محصولات شبکه نمایش خانگی گرفتند.

بر اساس آنچه که در رسانه ها حدود یک ماه پیش معین شد مسائل می خواهم زنده بمانم به دلیل تمکین نکردن سازندگان سریال به مقررات تولید یک اثر در شبکه نمایش خانگی بوده است. با توجه به اینکه وقتی فیلم یا سریال به نهاد هایی ازجمله نیروی انتظامی مربوط است باید فیلمنامه به دست نهاد مربوطه رسیده و نقطه نظرات آن ها هم در اثر جای داده شود.

با توجه به نکاتی که در مورد تصویر سازی از کمیته انقلاب اشاره شد و نکاتی که باید در فیلم نامه مورد توجه قرار می گرفت و نگرفته بو. نیروی انتظامی که از ادغام شهربانی و کمیته انقلاب تشکیل شده و خود را در این مسئله ذی النفع می دید معاونت اجتماعی نیروی انتظامی، به ناچار نامه ای برای ریاست سازمان تنظیم مقررات رسانه های صوت و تصویر فراگیر (ساترا) ارسال کرده و طی آن نامه خواسته که جلوی پخش قسمت نو سریال گرفته شود.

در بخش هایی از این نامه آمده: این سریال بدون هماهنگی و اخذ مجوز های لازم از اداره سینمایی این معاونت تهیه و تولید و پس از پخش معین شد مشارالیه ملاحظات و استاندارد های سازمانی ناجا را در اثر تولیدی رعایت نکرده و همین امر، اعتراض جمع کثیری از کارکنان ناجا را در پی داشته است. پس از این اعتراض، جلسه ای در حضور تهیه کننده، کارگردان و نویسنده ترتیب داده و مقرر شد ظرف سه روز، تمامی قسمت های پخش شده تا قسمت یازدهم، از پلتفرم شبکه نمایش خانگی و تمامی سایت های اینترنتی جمع آوری شده و از قسمت دوازدهم، کلیه ملاحظات سازمانی را لحاظ کنند. پس از پخش قسمت های دوازدهم و سیزدهم مشاهده شد گروه تولید به مصوبات جلسه فی مابین تمکین نکرده و بدون توجه به تاریخ درخشان سازمان های انتظامی قبل از ادغام (کمیته انقلاب اسلامی و شهربانی جمهوری اسلامی) عملکرد آنان را به سخره کشیده است.

این نامه در ابتدا از طریق خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی منتشر شده و پس از چند ساعت، از روی خروجی این خبرگزاری حذف شد. در چنین شرایطی، برخی کاربران شبکه های اجتماعی از دروغین بودن این اتفاق گفتند و اینکه احتمالا به دلیل کاهش تعداد مخاطبان این سریال، از ترفند همیشگی برای جذب مخاطبان بیشتر استفاده شده است. فیلیمو بعد از دو روز طی اطلاعیه از مسئولان محترم درخواست کرد با سعه صدر و آرامش، به نظاره سریال بنشینند تا سرنوشت شخصیت های منفی براساس فرایند منطقی درام به پایان برسد و سازندگان جرات و جسارت پرداختن به اتفاقات مهم و افراد نیک و بد روزگار را در کسوت های مختلف داشته باشند.

آنچه که معین شد آن بود اگر مجوز های لازم از سمت سازندگان دریافت میشد این حواشی رخ نمیداد و این مسئله به ساترا و سازمان سینمایی ارتباطی نداشت. اما آنچه مسلم است این حواشی به دیده شدن سریال کمک کرد.

منبع: خبرگزاری دانشجو
انتشار: 21 مرداد 1400 بروزرسانی: 21 مرداد 1400 گردآورنده: ehdablog.ir شناسه مطلب: 955

به "می خواهم زنده بمانم ترکیبی از قوت و ضعف" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "می خواهم زنده بمانم ترکیبی از قوت و ضعف"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید